بنر
سبدخرید 0
سبد خرید
تعداد: 1 عدد
قیمت: 190000ريال

گزارشی از راسته ساعت‌فروش‌های بازار بزرگ تهران

    دوشنبه 31 شهریور

دنیای‌اقتصاد: عروس و داماد که نداریم، اوایل فکر می‌کردیم به‌خاطر کرونا است اما بعدا فهمیدیم که قدرت خرید کم شده. مثل حذف سرویس طلا از خرید عقد ساعت هم کم‌کم دارد حذف می‌شود، اگر هم کسی می‌خرد مجبور است ساعت تقلبی بخرد که حداقل قیمت آن هم دو میلیون است. هفته پیش مشتری داشتم که خانم به آقا می‌گفت زندگیمون رو باید با جنس‌های تقلبی و فیک بسازیم اون از یخچال و تلویزیون اینم از ساعت.

راسته ساعت‌فروش‌های بازار ملی شلوغ است، اما نه برای ساعت بلکه مشتری‌ها صرفا رد می‌شوند و به نگاه کردن بسنده می‌کنند. سمت راست دالان اصلی بازار ملی ساعت‌فروشی‌هایی ردیف شده‌اند که به‌طور متوسط ۸۰ درصد نسبت به سال گذشته کاهش فروش دارند. ساعت‌های دیواری که عقربه ثانیه‌شمارشان از حرکت باز ایستاده‌اند اما قیمت‌شان روزبه‌روز بالا می‌رود و ساعت‌های مچی که زیر شیشه ویترین‌ها خودنمایی می‌کنند و به فروش نمی‌رسند. مشاهدات میدانی خبرنگار «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد فروشندگان راسته ساعت‌فروش‌ها دیگر از شهرستان‌ها سفارش ندارند و تک‌فروشی هم صورت نمی‌گیرد. همین‌طور به سبب افت قدرت خرید مردم ساعت‌های اصل جای خودشان را به ساعت‌های «های‌کپی» داده‌اند زیرا تقاضای این ساعت‌ها افزایش پیدا کرده است.
  ۸۰ درصد کاهش فروش

بازار ساعت‌فروش‌ها مثل همه بقیه راسته‌های بازار کساد است. مردم از دالان اصلی بازار ملی رد می‌شوند و «حتی جرات نمی‌کنند ساعت‌ها را قیمت کنند.» فروشنده‌ها روی ویترین تکیه داده‌اند و با همدیگر صحبت می‌کنند، خبری از مشتری نیست. آدم‌های زیادی از جلوی مغازه‌ها رد می‌شوند اما به نگاه کردن بسنده می‌کنند و عملا خرید و فروشی صورت نمی‌گیرد. یکی از فروشندگان این راسته می‌گوید نسبت به سال گذشته ۷۰ درصد کاهش فروش داشته است. ساعدی که مردی میانسال با بدنی تنومند و درشت است، می‌گوید: «چاره‌ای ندارم جز اینکه به هر طریقی چراغ مغازه را روشن نگه دارم. هیچ خرید و فروشی انجام نمی‌شود. قیمت‌ها هم نسبت به زمستان پارسال چندبرابر گران‌تر شده است. ساعتی که بهمن‌ماه یک میلیون به فروش می‌رسید الان به بالای پنج میلیون رسیده و از من کاسب قبول کن که فردا قیمتش بیشتر است.»
یکی از هم‌چراغ‌های ساعدی کنار او می‌آید و گوشش را به حرف‌های همکارش می‌سپارد. ساعدی ادامه می‌دهد: «از یک ماه پیش هم هیچ ساعتی وارد بازار نشده. عملا هرچه ساعت در مغازه‌ها به فروش گذاشته شده ساعت‌هایی هستند که ۵۰ تا ۶۰ روز پیش وارد شده‌اند. منتها فروشنده به قیمت روز می‌فروشد، مگر اینکه ضرر روزها و سال‌های قبل جبران شود.» بعد از مکث ساعدی، همکارش وارد بحث می‌شود. احمدی که پیرمردی لاغر و باریک است و ۱۰ سال است در این راسته کاسبی می‌کند، می‌گوید: «الان وضع بازار به گونه‌ای است که هرکس به فکر نجات خودش است. از اول سال قیمت‌ها در سه مرحله، هر دفعه بالای ۱۰۰ درصد، گران شده. در چنین شرایطی توقع داری کاسب چه جوری چراغ مغازه‌اش را روشن نگه دارد؟» به ساعدی اشاره می‌کند: «این آقا همکار بنده است و می‌داند که زمستان گذشته تا مرز ورشکستگی رفتم. ساعت هم وسیله‌ای است که معمولا برای هدیه به فروش می‌رسد. وقتی ملت در تامین مایحتاج و هزینه‌های اولیه زندگی مانده‌اند چه‌جوری می‌توان توقع داشت به خرید ساعت و امثالهم فکر کنند؟» احمدی نسبت به سال گذشته ۹۰ درصد کاهش درآمد داشته در حالی که «هزینه‌ها سه برابر بیشتر شده است.»
  بسته شدن مغازه‌ها؛ حذف تک‌فروشی

از مغازه ساعدی و احمدی که بگذریم، سمت راست حیاطی است که مغازه‌های ساعت‌فروشی دور تا دور آن را گرفته‌اند. دقیقا روبه‌روی ورودی این حیاط مغازه‌ای است که برعکس هم‌چراغ‌هایش در وسط روز کرکره را پایین کشیده و بسته است. یکی از فروشندگان این حیاط می‌گوید که ورشکست شد: «چک داد جنس خرید. دلار کشید بالا، ساعت‌ها فورش نرفت، کاسبی را زمین گذاشت و دیگه بلند نشد.» خالویی که جوانی حدودا سی ساله است و در مغازه پدر کار می‌کند، می‌گوید: دیگر تک‌فروشی نداریم و بعضی از مشتری‌هایی که خودشان مغازه دارند با خریدشان دخل ما را حفظ کرده‌اند که آنها هم روزبه‌روز سفارششان کمتر می‌شود. ساعتی را که از من ۳ میلیون می‌خرد به مشتری ۳ میلیون و ۶۰۰ می‌فروشد. بعد از یک ماه که برای خرید می‌آید باید همان ساعت را ۵ میلیون بخرد. این ضرر محض است.
به همین دلیل ترجیح می‌دهد میزان خرید را کاهش دهد.» او می‌گوید نسبت به سال گذشته ۸۰درصد کاهش فروش داشته و به همین میزان سرمایه‌‌اش کم شده است. خالویی دوباره به مغازه بسته شده اشاره می‌کند: «از ۳۵ کاسبی که در این حیاط فعالیت می‌کردند هفت یا هشت مغازه کلا کار و بار را رها کرده‌اند. کسانی که کمتر از ۵ سال وارد این حوزه شده بودند و تا خواستند خودشان را پیدا کنند شرایط بازار جنگی شد.»
 امامی که مردی میانسالی است می‌گوید: «موهایم را در این بازار سفید کرده‌ام اما چنین بازاری را به یاد ندارم.» او بابیان اینکه از ۲۰ شهرستانی که جنس می‌فرستاده تنها ۲ شهرستان باقی مانده، گفت: دیگر ارسال به شهرستان نداریم.

  مهاجرت کاسبان بازار

از حیاط که خارج شویم، سمت راست راسته اصلی بازار ملی ساعت‌فروشی‌ها است. پیرمرد مو سفیدی با ریش بلند که فروشنده یکی از مغازه‌ها است هم با امامی موافق است: «همه دنیا با کرونا درگیر شده و به نظر من سهم دولت در این اوضاع آشفته ۸۰ درصد است. دولت هیچ مدیریتی روی بازار ندارد.» قاضی‌زاده ۷۰ درصد کاهش فروش داشته او هم می‌گوید مشتری‌های شهرستان را از دست داده و «بیشتر از سه ماه است که سفارش جدیدی نگرفتم.» قاضی‌زاده می‌گوید شاهد بسته شدن مغازه دوستانش بوده: «کلی از همکاران من مغازه‌شان را بستند و سرمایه‌شان را برداشتند و رفتند. بسیاری از دوستان من مهاجرت کرده‌اند که به معنی خاموش شدن چراغ این مغازه‌ها است. رونق بازار به شلوغی و کاسبی بازار است و اگر بخواهم رک باشم می‌گویم در حال حاضر بازاری نداریم؛ چون هم خلوت است و هم خریدوفروشی صورت نمی‌گیرد.
مردم فلج شده‌اند، هر کس توانست بارش را بست و رفت.» به گفته این فروشنده واردات به سختی صورت می‌گیرد و «هرچه جنس در بازار است حداقل از ۶ ماه قبل است. وقتی تقاضایی وجود ندارد چرا جنس باید وارد بازار بشود؟ به همین خاطر برخی از ساعت‌ها را به قیمت پارسال می‌فروشم که دخلم خالی نماند. بعضی از ساعت‌ها هم به قیمت روز. فقط باید دوام آورد.» او در پاسخ به بازار شهرستان می‌گوید: هم تک‌فروشی انجام نمی‌شود و هم سفارش‌های شهرستان متوقف شده است. وقتی شرایط بازار تهران اینگونه است از بازار شهرستان چه توقعی می‌توان داشت؟»
 
افزایش ساعت‌های تقلبی

راستین که هم‌چراغ او است، پس از تمام شدن حرف‌های قاضی‌زاده می‌گوید: زمانی در همین مملکت یکی از بهترین ساعت‌ها تولید می‌شد و همه هم می‌خریدند. برندهای داماس و ناورز را خیلی‌ها هنوز به یاد دارند. اما سال‌هاست که دیگر تولید نمی‌شود. او که مو و ریشش سفید شده و به نظر می‌رسد همسن دوست و همکارش قاضی‌زاده باشد می‌گوید «مردم دیگر توان خرید ساعت را ندارند. من ساعت‌های (های‌کپی) می‌فروشم که از ۳۰۰هزار تومان شروع می‌شود و تا یک میلیون هم می‌‌رسد. البته در شرایط کنونی ساعت های‌کپی به یک میلیون تومان رسیده وگرنه همین ساعت پارسال ۴۰۰ هزار تومان بود.»
راستین درباره اوضاع ساعت‌های تقلبی در بازار می‌گوید: میزان عرضه ساعت‌های تقلبی و کپی هر روز بیشتر می‌شود. بازار خودش را بر اساس توان خرید مردم تنظیم می‌کند. وقتی کسی ساعت اصل نمی‌خرد کاسب هم جنسی در ویترین می‌گذارد که فروش برود. برای قشنگی که نیست!» او می‌گوید که سال‌های پیش سفارش برندهایی مثل رولکس و سیتیزن را داشته «اما بیشتر از سه سال است که سفارش‌های اینچنینی ندارم. الان شرایط جنس تقلبی در بازار طوری است که اگر کسی بتواند بخرد به نمایندگی مراجعه می‌کند. مگر اینکه کاسب آشنای خریدار باشد و سفارش بدهد.» به گفته او گران‌ترین ساعت در بازار را می‌توان با ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان خرید: «نه که گران‌تر نباشد، بازار کشش ندارد و حتی برندفروش‌ها هم هر ساعتی را عرضه نمی‌کنند. این ساعت ۳۰ میلیونی تا پارسال ۱۰ میلیون تومان بود، حالا شما حساب کن ساعتی که دو سال پیش ۵۰ میلیون به فروش می‌رسید الان چند است؟ کسی نمی‌آورد.»
به گفته این فروشنده تمایل مردم به تعمیر ساعت‌های قبلی بیشتر از خرید است: «الان اگر کسی مراسم عروسی داشته باشد و بخواهد یک جفت ست «های‌کپی» بردارد باید حداقل ۲ میلیون تومان پول بدهد. خیلی‌ها ساعت‌های اصلی که قبلا خریده‌اند را تعمیر می‌کنند چراکه اگر بخواهد همان را بخرد باید پنج شش برابر هزینه کند. در حالی که می‌تواند با ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان ساعت را سرویس کلی بکند، یعنی به قیمت یک ساعت‌ های‌کپی.» به گفته راستین هزینه تعمیرات ساعت هم در سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده است: «برای مثال سرویس کلی ساعتی که ۵۰۰ هزار تومان است دوسال پیش ۱۰۰ هزار تومان بود. مشتری با ۵۰۰ هزار تومان می‌توانست یک ساعت اصل بخرد که همان ساعت الان به بالای دو میلیون تومان رسیده است. اگر من هم بودم تعمیر را به خرید کپی ترجیح می‌دادم.»
مشاهدات خبرنگاران «دنیای‌اقتصاد» از بازار ساعت فروش‌ها حاکی از این است که بسیاری از فعالان این حوزه به فکر تغییر شغل یا مهاجرت هستند. در جمع‌های چند نفره یک پای ثابت بحث مهاجرت و انتقال سرمایه به خارج است حالا ترکیه یا امارات یا حتی گرجستان، مهم این است که کسی امید به بهبود شرایط بازار ندارد و فقط برای آنها مهم این است که چگونه سرمایه خود را حفظ و از آب رفتن آن جلوگیری کنند